فرهنگ همچنان مرده است
از نظر بنده تنها امتیاز دولت جدید در حوزه فرهنگ، اجازه دادن نشر برخی از آثاری بود که در دولت قبل امکان انتشار نیافته بود. در حوزه فرهنگ، نه دولت و نه مراکز علمی مستقل، هیچ تکانی و تحولی به خود نداده اند. ممکن است بی پولی سبب این امر باشد، اما بی تدبیری و بی فکری، از آن بدتر است. تقریبا تمام امور فرهنگ از کتاب و کتابخانه گرفته، تا نشر و دیجیتال و سایت ها و محدودیت های سایتی و دیدگاه های رایج و همه و همه … همان است که بوده است. بعید می دانم در دولت، کسی در این زمینه فعال باشد. در وزارت ارشاد که هر روز عقب نشینی تازه ای مشاهده می شود. می دانم مشکلات هست و مجلس و قوه … و غیره و غیره. اما به هر حال باید روزنه ای باشد یا خیر؟ روزنه البته معنایش این نیست که راه هرزگی باز باشد. هرزگی در اغلب نقاط دنیا ممنوع است و این طور نیست که هر کسی قادر باشد هر رطب و یابسی را به هم ببافد و نشر دهد. مهم این است که در این دستگاه عظیم دولت، اتاق فکر برای فرهنگ وجود ندارد. سیاست فرهنگی نیست. یک استراتژی تعریف شده وجود ندارد. این سبب ناامیدی شده است. دلیل آن می تواند این باشد که همه کارها بند توافق با غرب شده و سیاست خارجی. امیدوارم بعد از آن کاری صورت گیرد. اگر فرهنگ درست نشود، در همان زمینه هم به عقب برخواهیم گشت و روزی ممکن است دیگران بیایند و همین ظریف بیچاره در این وسط گرفتار شود. امر فرهنگ از هر چیزی مهم تر است و بر همه چیز حاکم باید باشد. توسعه فرهنگ هم راه دارد، اما گویا این راه شناخته شده نیست. در این زمینه کدام تحول صورت گرفته است؟ اگر گرفته گزارش آن کجاست؟ در آموزش و پرورش؟ در وزارت علوم؟ در کجا؟ بلایی که سر فیلم رستاخیز آمد، نشان بسیار بدی از اوضاع فرهنگی و هنری دارد و بدون شک هنرمندان فهمیده را در حوزه هنر دینی فراری می دهد. فیلمی که مربوط به امام حسین (ع) است، با آن جذابیت، به چنین روزی گرفتار شود. چرا دولت با رایزنی در سطح کلان برای حل این مشکل، کار جدی نکرد تا راهی را باز کند؟ چرا زود تسلیم شد؟ دولت قطعا در این زمینه کوتاهی کرده است. به نظرم در دولت قبل در حوزه فرهنگ و سینما و جشنواره به مذاق خودشان، (و نمونه اش معراجی ها) بیشتر تلاش می کردند. اما حالا چی؟ حقیقت در جامعه ما اندیشه یخ زده است. هیچ کس هم یخ آن را باز نکرده و گویا قرار هم نیست باز شود. برخی از بهترین کتابخانه های کشور، مسدود است. دهها بار افراد دلسوز گفته اند اما هیچ خبری نشده است. یکی دو جا هم که باز بود به بد روزی گرفتار شده و صدای کسی در نمی آید. امیدواریم حالا که اوضاع تغییری کرده، (و امیدواریم کسی از بابت آن رفتار تند و مغرورانه نداشته باشد) قدری به فرهنگ به معنای جامع آن برسند. سیاسیون که از حالا باید فکر مجلس باشند و بعدش هم ریاست جمهوری. وقت فرهنگ ندارند. لااقل جاهایی که می توانند در دانشگاه، سیاست رساله و پایان نامه نویسی، گسترش مجلات علمی، تلاش باز شدن سایت های علمی خارجی برای استفاده های علمی، حمایت از خلاقیت های علمی، محور شدن دانش و فرهنگ، کمتر دخالت کردن در عرصه های فرهنگی به اسم های مختلف و.. غیره کار کنند. با عرض معذرت بنده همچنان ناامید هستم. علتش هم این است که طرز فکر غالب ما در این زمینه ها یکسان است و خیلی فرقی بین این گروه و آن گروه وجود ندارد. یعنی گیر در مغز و مخ است. ترس آن است که عاقبت مشکل از جای دیگری خود را نشان دهد، جایی که هیچ کس حدس آن را نمی زند. اگر باب تفکر بسته باشد، راه داعش باز می شود. این تفکر و گسترش فرهنگ است که می تواند همه را به صورت متعادل برای یک انتخاب درست هدایت کند.
(رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ ایرانی – دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران و رئیس کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران میباشد.)