خلاصه داستان
پس از مرگ معاویه ، یزید به عنوانِ خلیفهی مسلمین بر خلافت تکیه میزند و به والیِ مدینه نامه مینویسد که از حسین(ع) بیعت بگیرد.
بُکیر ابنِ حُر که به عنوان پیکِ ویژهی دربارِ دمشق انتخاب شده است مامور رساندنِ نامه یزید به مدینه می شود.
او که جوانی پُرشور و در جستجوی حقیقت است ، در مدینه درمییابد که حاملِ نامه ایست که در آن به قتلِ حسین(ع) فرمان داده شده است.
بُکیر در مکه با افکار و اندیشههای امام حسین(ع) آشنا میشود.
مردم کوفه با ارسالِ نامههایی بیشمار، حسین(ع) را به کوفه دعوت کردهاند تا در قیام علیه یزید ، آنها را یاری کنند.
حر اِبن یزید ریاحی ، به همراهِ بُکیر و دو هزار سوار از سوی عبیداله ، مأمور میشوند به سمتِ کاروان حسین(ع) که به سمتِ کوفه در حرکت هستند بروند.
کاروان امام حسین(ع) در شماری اندک ، در کربلا به محاصرهی هزاران نفر از سپاهیانِ دستگاهِ خلافت درمیآیند.
در روز عاشورا ، نورِ حقیقت بر چشمانِ بُکیر میتابد و …
.