مسعود میر/روزنامهنگار
«حضرت عباس(ع) در فیلم رستاخیز». همین الان این عبارت را در اینترنت جستوجو کنید و نتیجه را ببینید. به جز انبوه عکس و حاشیه و بخشهایی از فیلم احمدرضا درویش، میتوانید با این جستوجوی ساده به چند مصاحبه مفصل با ایفاگر این نقش هم دست پیدا کنید.
خب، حالا وقتش است که اصل موضوع را بازخوانی کنیم؛ فیلم پرخرجی که تولیدش چندین سال طول کشید بالاخره در جشنواره سیودوم فیلم فجر به نمایش درآمد و اتفاقا از همان جشنواره هم چندین جایزه دریافت کرد. پیش از اکران جشنوارهای هم، فیلم در یکی، دو سئانس برای مسئولان به نمایش درآمد. از زمستان سال ۹۲تا تابستان سال ۹۴که «رستاخیز» بهطور رسمی تنها یک روز اکران شد، حرف و حدیثهای بسیاری درباره مخالفت گروهی از مراجع با نشان دادن چهره حضرت عباس(ع) در این فیلم شنیده شد و البته در همان روزها هم بسیاری از دیگر مراجع با تکیه بر این استدلال که ایشان-حضرت عباس(ع)- امامزاده هستند و نشاندادن چهره ایشان منعی ندارد به مخالفت با گروه اول پرداختند. رستاخیز که با نام روز رستاخیز و البته عنوان انگلیسی بسیار جذابش «حسین، آنکه گفت نه!» هم شناخته میشود بعد از همان یک روز اکران برای همیشه به محاق توقیف رفت و در سالهای گذشته اخبار بسیاری مبنی بر برگزاری دادگاه سازندگان فیلم بهعنوان شاکی از مسئولان سینمایی کشور منتشر شده است. حتی سازمان سینمایی تاکنون مجبور شده در ۲ قسط چند میلیاردی، بخشی از ضرر و زیان مالی سازندگان آن را هم تقبل کند.
همه اینها را گفتیم که برسیم به این نکته که اصولا چرا چنین فیلمی فارغ از کیفیت خوب یا بدش نباید رنگ سینماها را ببیند؟ مگر همه اختلافها بر سر نشاندادن چهره حضرت عباس(ع) نیست و مگر دقیقا همین بخش از فیلمی که اکران درست و درمانی هم نداشت در اینترنت بارها و بارها توسط کاربران دانلود و دیده نشده است؟
رستاخیز فارغ از سلایق سینمایی مخالف و موافق، یک نام در فهرست کوتاه منابع تصویری درباره حماسه کربلاست و حالا این نام چند سالی است که به حال خود رها شده است. رستاخیز البته تنها یک نام نیست، بلکه نمادی است از بعضی تصمیمگیریهای عجیب کلان در کشور.