هرسال که به ایام محرم نزدیک میشویم این سوال مکرر طرح میشود که چرا سینما و هنرمند ایرانی سراغ تصویرگری واقعه عاشورا نمیرود و بضاعت هنر ایرانی همین شده که از شبکههای تلویزیونی، سریال تاریخی «مختارنامه» یا فیلم «روز واقعه» به شکلی چندباره پخش شود. واقع امر این است که فیلمسازان ایرانی هم بر مایههای غنی درام واقعه عاشورا از جهت تکنیکی و تخصصی آگاهی دارند و همچنین نسبت به علقههای جامعه ایرانی به اهلبیت(ع) بهعنوان بهترین سرمایه برای دعوت مخاطب پای یک اثر هنری واقفند؛ در سالهای اخیر هم بنای ساخت آثار مهمی در این حوزه پایهگذاری شده بود ولی اتفاقاتی فرامتن از فرهنگ باعث توقف و البته تامل جامعه سینمایی برای ساخت آثار عاشورایی شد.
نمونه موخر و دامنهدار این اتفاق، وضعیتی بود که بر سر اکران فیلم سینمایی «رستاخیز» بهعنوان تنها اثر سینمایی عاشورایی ایران رقم خورد. فیلمی که بعد از گذشت پنج سال از توقیفش، همچنان در پستو مانده و البته که راه نقد و همچنین شکست جرات برای پرداخت یک قصه عاشورایی بسته نگه داشت. فیلم سینمایی «رستاخیز» در روز ۲۴ تیرماه ۱۳۹۴ به اکران عمومی درآمد اما ساعاتی از اکران این فیلم نگذشته بود که جمعی از معترضان مقابل سینما شکوفه، علیه این فیلم تجمع کردند و همین جرقهای بود برای تصمیمی که بعدها گفته شد با دستور مستقیم علی جنتی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد گرفته شده است؛ اینکه «رستاخیز» توقیف شد، مگر به این شرط که چهره حضرت ابوالفضل(ع) در فیلم، با هاله نور نمایش داده شود.
اما احمدرضا درویش کارگردان «رستاخیز» تا امروز که زیربار این شکل اصلاحیه نرفته است و در توجیه شکل پرداخت قصهاش گفته بود که پیش از ساخت این اثر سینمایی و برای نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع) در این فیلم سینمایی از دفتر مراجع تقلید استفتا گرفته بوده است. فارغ از اینکه «رستاخیز» همچنان درگیر سوءتفاهمات است و نمیتوان آن را اکران کرد اما نبود نظری واحد برای نمایش چهره شهدای عاشورا(خاصه علمدار دشت کربلا) در آثار سینمایی، یکی از مهمترین چالشهای فیلمسازان در اثر دینیشان است. مسالهای که اولین بار در مورد سریال «مختارنامه» هم مطرح شده بود.
بیتدبیری و البته مسامحه مدیران تلویزیون در شکل پرداخت رسانهای و اطلاعرسانی نسبت به نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع) در سریال مختارنامه، باعث شد شرایط به گونهای رقم بخورد که انگار تا ابد جلوی نمایش این صحنهها گرفته شود. محمود فلاح، تهیهکننده «مختارنامه» در مورد این مدل تصمیمگیری مدیران وقت صداوسیما برای ساخت صحنههای مربوط به شهادت حضرت ابوالفضل(ع) در سریال مختارنامه به «فرهیختگان» گفته بود: «از ابتدا متوجه حساسیتهای این قبیل صحنهها بودیم. اصلا فیلمبرداری «مختارنامه» تمام شده بود و به تهران برگشته بودیم ولی چون نظر ضرغامی، رئیس سابق سازمان بر این بود که بخشی از مقتل بازسازی شود دوباره تیم به شاهرود برگشت تا در نخلستانی، قسمتهای حضرت عباس(ع) ضبط شود.
شاید این تصمیم سازمان به خاطر این بود که زمینههای تولید و نمایش سریال امام حسین(ع) فراهم شود که البته سکانسهای حضرت عباس(ع) در مختارنامه هیچوقت پخش نشد و تولید آن سریال هم متوقف شد.» و این بازی که خود مدیران تلویزیون شروع کردهاند نتوانستند به سرانجام مطلوبی برسانند. تهیهکننده «مختارنامه» در مورد این مساله که اگر آن سکانسها پخش میشد، مسیر برای نمایش آثار دیگری همچون «رستاخیز» فراهم میشد، همچنین گفت: «اگر جایی که لازم بود همان قسمتها را نشان میدادیم، در نمایش آثار بعدی هم موثر بود. در هر صورت خود سازمان صداوسیما مشتاق نبود و میترسید مسالهای ایجاد شود. میرباقری هم اصراری برای پخش آن قسمتها نداشت.»
ماندگاری و قوت یک اثر هنری در بین مخاطبانش، فارغ از کیفیت خود اثر، متکی به شیوه عرضه و نمایش آن هم هست. تصمیمات حساب شده و البته جسارت مدیران فرهنگی سینما و تلویزیون، در فراهم کردن فضای امن نمایش یک اثر هنری دینی، باعث شکلگیری چارچوب مشخصی برای تولید اینگونه آثار میشود. چارچوبهای برآمده از منطق دینی و هنری که تکلیف فیلمسازان را برای ورود به تولید آثار هنری دینی بعدی هم مشخص میکند. اما نبود فضای امن نمایش و پخش اثر سینمایی عاشورایی باعث شد که گره کوری بر تولید اینگونه آثار باشد. به شرط جسارت و تدبیر بین مدیران جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اولین گام اجرایی برای باز شدن این گره، باز کردن قفل اکران «رستاخیز» است.
ضمن اینکه با ایجاد فضایی بدون روتوش و مبتنی بر همان اصلاحات اولیه این فیلم، فرصت برای نقد منصفانه این اثر هنر دینی فراهم میشود. موضوعی که کارگردان «رستاخیز» هم پیش از این، اشاره کرده بود. احمدرضا درویش در اولین حضور تلویزیونیاش پس از ساخت «رستاخیز» گفته بود: «آرزوی من این است که «رستاخیز» در کشورم اکران شود. فیلم دیده و نقد شود. هر اثر فرهنگی ابتدا باید دیده شود تا تبدیل به گفتوگوی اجتماعی شود. اساسا باید اجازه بدهند که یک اثر فرهنگی تبدیل به یک گفتوگوی اجتماعی شود.»
روزنامه فرهیختگان