اظهارات درویش درباره آنچه بر او و «رستاخیز» گذشت

آنچه بر «رستاخیز» گذشت
23 مهر 1394
درویش در شبکه خبر: هویت من گروگان گرفته شده است، فعلا فیلم نمی‌سازم
25 مهر 1394

احمدرضا درویش با تاکید بر اینکه مسائل فیلم رستاخیز «جناحی و خطی» و دچار «مداخلات سیاسی» بوده است، گفت: سازندگان فیلم «رستاخیز» در مسائل شرعی، قانونی و عرفی همه‌ی جوانب را رعایت کرده‌ و بر اساس اصول حرکت کرده‌اند و آنچه به وجود آمده، قطعاً بر اساس حکمتی است و حل خواهد شد.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایسنا، کارگردان فیلم «رستاخیز» پنجشنبه شب – ۲۳ مهرماه – با حضور در برنامه‌ «شهرفرنگ» تلویزیون درباره‌ی حاشیه‌های فیلم «رستاخیز» و مسائل سینمای ایران سخن گفت و بیان کرد تا زمانی که هویت‌اش گروگان است و به‌ ناحق حبس شده، به خود اجازه نمی‌دهد دست به کار دیگری بزند. مشروح این گفت‌و‌گو در ذیل می‌آید.

نخستین روز ماه محرم برای شما بیش از هرچیز یادآور چیست؟

این روز، روز بزرگی است. روز مجموعه‌ی داشته‌ها، هویت و میراث عمیق فرهنگی یک ملت و یک امت است. محرم با نام حسین(ع) شناخته می‌شود و حسین(ع) با محرم. شروع محرم همه‌ی شیفتگان اباعبدالله را به زمینه‌های معرفتی از جمله آزادگی، کرامت انسانی و آگاهی متمرکز می‌کند و مخاطب سکوت می‌کند تا بیشتر بشنود و بیشتر بفهمد.

این حرف شما یادآور حرفی است که بعد از اتفاقات فیلم «رستاخیز» زدید. شما گفتید که پشت این اتفاقات حکمتی است و بر اساس آن حکمت در این مدت سکوت کردید. به نظر شما چه حکمتی پشت این قضایاست؟

ساخته شدن این فیلم بر مبنای حکمتی بوده است. من و باقی دست‌اندرکاران این فیلم معتقدیم که ما متکی بر نیرویی که متعلق به ساحت مقدس سیدالشهداست موفق شدیم جزو خدمتگزاران این فیلم باشیم. فکر می‌کنم هرکاری که در حوزه‌ی هنر و فرهنگ و هویت عاشورایی صورت می‌گیرد، حتماً حکمتی دارد؛ مثل خود واقعه. حتماً در آن سختی هم وجود دارد که البته سیلی آن هم نوازش است. قطعاً این حکمت خیر است و مصلحتی است که برکاتش نصیب فرهنگ و هنر کشور خواهد شد.

در جایی گفته بودید که ماجرا درست مدیریت نشده است؛ توقع داشتید این قضیه چطور مدیریت شود؟

منظور من ماجراهای بعد از نمایش «رستاخیز» بود. مهم‌ترین مسئله این است که «رستاخیز» ساخته شده است. خود این دست‌آوردی بزرگ برای سینما و فرهنگ ایران است. تلاش ۱۰- ۱۱ ساله‌ای که توسط بخش وسیعی از نیروهای انسانی معتقد صورت گرفته به بار نشسته است؛ حال اینکه در ارتباط با مخاطب با مشکل مواجه شده، قطعاً بر اساس حکمتی است و حل خواهد شد.

سازندگان «رستاخیز» در مسائل شرعی و قانونی و عرفی همه‌ جوانب را رعایت کرده‌ و بر اساس اصول حرکت کرده‌اند؛ اصولی که در شأن مضمون و موضوع اثر باشد؛ بنابراین در حوزه‌ مدیریت دولتی می‌شد کمی با همگرایی بیشتری عمل کرد. خود من تا لحظه‌ تصمیم‌گیری برای پایین آوردن فیلم از پرده توسط دولت، در جریان کار نبودم و این نکته‌ی مهمی است. چطور می‌شود در عرصه‌ی فرهنگ، تصمیمی شتابزده در مورد اثری که دارای مجوز است و بنابر تأیید مقامات عالی رتبه‌ی فرهنگی کشور تمام مجوزهای شرعی و قانونی را دارد، گرفته شود و مؤلف اثر اصلاً در جریان نباشد؟!

ماجراهایی که در حواشی این فیلم اتفاق افتاد فقط یک اتفاق نیست و متکی بر یک رویکرد فرهنگی نزد مدیران ارشد فرهنگی کشور است. این رویکرد را باید واکاوی کرد تا در آینده مورد عبرت قرار بگیرد و تکرار نشود یا درست هدایت شود.

من در طول بیشتر از سه ماهی که از این اتفاق می‌گذرد، سکوت کردم. این اولین حضور رسانه‌ای من است و من همینجا از صدا و سیما تشکر می‌کنم. اتفاق مهمی در حوزه‌ی سینما افتاده که بازتاب‌های داخلی و خارجی داشته است و کار خوبی که رسانه‌ی ملی کرده این که نسبت به این اتفاق واکنش نشان داده است. از این بابت که رسانه‌ی ملی با هوشیاری نسبت به این موضوع فرهنگی حساسیت نشان می‌دهد و به فضای گفت‌وگوی اجتماعی دامن می‌زند. همینطور از همه کسانی که نسبت به این ماجرا دغدغه دارند و واکنش نشان می‌دهند تشکر می‌کنم.

برداشت شما از مدیریت صحیح این است که این جریان تبدیل به یک گفت‌وگو شود؟

دقیقاً. تا دو ماه بعد از پایین کشیدن فیلم از اکران، وزیر محترم فرهنگ و سخنگوی وزارتخانه از طریق مطبوعات حرف‌شان را می‌زدند و ما هم سکوت کرده بودیم. در عرصه‌ فرهنگ این فضای مناسبی نیست. البته اخیراً وضع بهتر شده و گفت‌وگوهای بیشتری صورت گرفته است. کمیته‌ای هم توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در درون وزارتخانه تشکیل شده است که این ماجرا را بررسی و راه‌های برون‌رفت از آن را پیدا کند.

اگر خودتان را در مقام یک مسئول سینمایی قرار دهید، چه واکنشی به چنین اتفاقی نشان می‌دادید؟

باید دید این قضیه در کلیّت کشور چه منظومه‌ای دارد. در هر زمینه‌ای که بخواهید اثری تولید کنید و منافع ملی را با تولیدتان درگیر کنید، باید از جایی مجوز داشته باشید تا کارتان منطبق بر قوانین و استانداردهای تعریف شده‌ باشد. در حوزه‌ی فرهنگ هم وزارت ارشاد برای این منظور تعریف شده است. فرهنگ در مقایسه با دیگر فعالیت‌های عمومی قدری مورد غفلت و بی‌توجهی است و مظلوم واقع شده است. در عین حال نسبت به آن حساسیت هم وجود دارد.

با وجود تغییراتی که در همه‌ عرصه‌ها در دو سال گذشته شاهد بوده‌ایم، به نظر می‌رسد در شرایط فعلی حوزه‌ی فرهنگ دغدغه‌ اصلی مسئولان دولتی نیست. به همین دلیل فضای شکننده‌ای به وجود آمده و شاهد آن هستیم که در همه‌ حوزه‌ها مانند موسیقی، تئاتر، هنرهای تجسمی و … مطالبات و آرزوهای زیادی وجود دارد و از سویی امکانات هم کم است. نوعی آمیختگی هم هست و در برخی موارد مداخلات سیاسی بسیار بسیار تأثیرگذار است. ورود مسائل جناحی و خطی در حوزه‌ی فرهنگ آفتی بزرگ است؛ ماجراهای فیلم «رستاخیز» هم بطور کامل این قضیه را اثبات کرد.

«رستاخیز» از زوایایی بهانه‌ای بود برای عده‌ای که تابلوی خود را بالا بیاورند. بی‌شک اخلاق مهمترین دستاورد و درس عاشوراست، ولی متأسفانه این فضا آمیخته شد با مسائل غیر اخلاقی و رفتارهای غیرقانونی. آن‌هم در مورد فیلمی که مضمون‌اش درباره اخلاق حسینی است. دیدیم که در اعتراض به فیلم «رستاخیز» متأسفانه بسیاری از مصداق‌های ارزشی فرهنگ کشور مورد هتک حرمت قرار گرفت و حتی نسبت به وزیر فرهنگ و سازندگان فیلم و خانواده‌های معظم شهدا بی‌ادبی و توهین و افترا صورت گرفت. این‌ها رفتارهایی بود که بر اساس مسائل سیاسی اتفاق افتاد.

از طرفی دو روز قبل از اکران فیلم توافق هسته‌ای انجام شد و مسئولان فرهنگی نمی‌خواستند فضای عمومی کشور که تحت تأثیر موفقیت دولت در موضوع هسته‌ای بود، تحت‌الشعاع قرار بگیرد. به‌هرحال فیلمی که سال‌ها برای آن زحمت کشده شده است، قربانی این ماجراها شد و هزینه‌های فرهنگی، اجتماعی و بین‌المللی زیادی به کشور تحمیل شد. رفتاری که با این فیلم شد خارج از کشور بازتاب‌های زیادی داشت. در داخل هم افکار عمومی با پرسش‌های زیادی در حوزه‌های فقهی و قانونی و مدیریتی مواجه شد که هنوز هم به آنها پاسخ داده نشده است.

این مسائل باعث سَرخوردگی شما شده است؟

اصلاً. همینجا این حرف را بگویم؛ روی سخنم با همکاران خودم و هنرمندان و اصناف و نخبگان فرهنگی است. ما بازتاب‌های زیادی را درباره تعلیق فیلم «رستاخیز» از سوی نهادها و نخبگان کشور مشاهده کردیم. شاید احساس شود که گرایش و رویکرد نسبت به موضوعات جدی و تاریخی که می‌تواند حساسیت‌های زیادی را بوجود بیاورد، سرخوردگی و ترس و نگرانی ایجاد کند. من می‌گویم که اصولاً کسی که می‌خواهد وارد اینطور کارها و تولیدات شود از ابتدا باید تکلیف خود را معلوم کرده باشد. ما از روز اول فکر می‌کردیم حتی اگر این کار ۲۰ سال هم طول بکشد، ارزش دارد که پای آن بایستیم و به آن‌ها هم می‌گویم، مطمئن هستم که مسئله «رستاخیز» حل خواهد شد.

این کار تولید شده و دیر یا زود دیده خواهد شد. من آرزو دارم که در کشورم عاشقان و شیفتگان حضرت سیدالشهدا (ع) فیلم را ببینند، نقد کنند و گفت‌وگو به وجود بیاید. متأسفانه بسیاری از منتقدان که به فیلم اعتراض داشتند، اذعان داشتند که فیلم را ندیده‌اند! این باعث حیرت است؛ چطور می‌شود فیلم را ندید و نسبت به آن قضاوت کرد؟! هر اثری اگر قرار باشد درباره‌اش قضاوت شود، باید دیده شود و تبدیل به یک گفت‌وگوی اجتماعی شود. چه آن اثر توسط بخش خصوصی ساخته شده باشد، چه کار تلویزیون یا دولت باشد. باید درباره‌ی هر کاری گفت‌وگو شود و مردم قضاوت کنند.

فیلم «رستاخیز» را در نیمه اول مهرماه در بغداد نمایش دادید. مهمترین خاطره شما از این حضور چیست؟

خاطره‌ی خیلی خوبی دارم. می‌دانید که کشور عراق مدفن بسیاری از معصومان و بزرگان است و نقطه عزیمت داستان فیلم ما هم از آنجاست. عکس‌العمل مردم برایم بسیار جالب بود. هنوز فیلم به پایان نرسیده همه‌ی مردم برخاستند و با ندای لبیک یا حسین به مدت ۱۰ دقیقه فیلم را تشویق کردند. می‌دانید که در سال‌های گذشته میتینگ‌های حزب بعث در همان تالاری که فیلم نمایش داده شد برگزار می‌شد. برای من که تجربه‌ی دفاع مقدس را دارم شنیدن اینکه ندای لبیک یا حسین در قلب بغداد توسط سینمای ایران به پژواک درمی‌آید و شکوه این صحنه، بسیار مسرت‌بخش بود.

برخی فیلم‌ها و صحنه‌های پرخاطره دفاع مقدس کار شماست. آیا ممکن است باز هم در سینمای دفاع مقدس فیلم بسازید؟

به‌شرط حیات، بله. من از دیرباز دو آرزو داشتم؛ یکی اینکه در کارنامه‌ی سینمایی من فیلمی درباره‌ی نهضت عاشورا باشد و کارنامه‌ی سینمایی من به نام حضرت سیدالشهدا (ع) متبرک شود؛ این آرزوی بزرگ من بود که محقق شده است. آرزوی دیگرم تولید فیلمی درباره‌ی آزادی خرمشهر است با نام «شکوه پیروزی» که از گفتن حرفش هم می‌ترسم، چون کار بسیار وسیع و بزرگی است. اگر توفیقی باشد سراغ آن هم می‌رویم. به‌هرحال این قضیه جزو رویدادهای عمیق تاریخ معاصر ماست. من توفیق داشتم که در دوران هشت سال دفاع مقدس فیلمبردار عملیات‌های مختلف باشم و این احساسات همراه نسل ماست و ما هنوز کمابیش درگیر مسائل جنگیم.

در جایی گفتید که سینمای ایران “پدر” ندارد، منظورتان از این حرف چیست؟

واقعیت این است که عرصه‌ی هنر بخصوص سینما عرصه‌ی بسیار حساسی است و کسانی را لازم دارد که کمی فراتر از دغدغه‌های فردی، به افق و عمق استراتژیک سینمای کشور بپردازند. ما به عنوان فیلمساز درگیر تخیل و آرزوهای فردی خودمان هستیم، اما هدایت این کشتی مهم و اثرگذار و دیده‌بانی آن کار آن ”پدر” است. احساس می‌کنم در سینمای ایران دیده‌بان وجود ندارد. سینما در مقایسه با هنرهای دیگر اثرگذاری و اهمیت بیشتری دارد و امروز در دنیا مهمترین هنر و رسانه‌ای اثرگذار است. چون دو مؤلفه مهم صدا و تصویر را دارد که برای انتقال پیام و هویت و احساس و خیال مهم است. خیال، زبان، فرهنگ و تاریخ ما می‌تواند از طریق سینما به درستی منتقل شود.

همچنین واقعیت دیگر این است که ما در منظومه رسانه‌های جهانی هیچ سهمی نداریم. درست است که در بین نخبگان و جشنواره‌ها و رسانه‌ها اسم سینمای ایران مطرح است، اما باید پیام سینمای ایران را که سینمایی متکی بر هویت مستقل ایرانی است، به گوش و چشم بینندگان جهانی برسانیم. بطور مثال در کشورهای منطقه مشترکات زیادی با کشورهای اسلامی و فارسی زبان داریم؛ سؤال من این است که ما از منظومه‌ی نمایشی کشورهای اطراف خودمان چه سهمی داریم؟ نه در سینما بلکه حتی در هنرهای دیگر مثل موسیقی، تئاتر، معماری، کتاب و… . چرا از فیلم «رستاخیز» اینقدر استقبال می‌کنند؟ چرا از دیدن آن حیرت می‌کنند؟ علت آن اعتبار سینمای ایران است.

چرا ما در عرصه نمایشی کشورهای اسلامی حضور نداریم؟ در غرب که پیشکش! سؤال اصلی این است که در عرصه‌ی داخلی پیام سینمای ایران به تمام اقشار ملت می‌رسد؟ آیا مجموعه تولیدات سینمای ایران دربرگیرنده هویت و فرهنگ و تاریخ و زبان و آیین ایرانی است؟ یا سینمای ما خلاصه شده در خیابان‌های تهران؟ سینمای ما از بی‌توجهی اقتصادی رنج می‌برد. از حدود ۱۲۰۰ شهر کشور تنها ۶۴ شهر سینما دارند. این‌ها نکاتی است که در حوزه تولید، مسائل فنی، اقتصاد سینما و ارتباطش با مردم وجود دارد.

پس از نظر شما بخش خصوصی که وارد این عرصه می‌شود کار پرمخاطره‌ای انجام می‌دهد؟

حتماً همین‌طور است. ما امکان بسیار بزرگی داشتیم که همان مضمون و موضوع فیلم بود. با تکیه بر این مضمون بزرگ و اعتبار سینمای ایران تلاشی بین‌المللی در مورد جذب سرمایه‌ی خارجی توسط تهیه‌کننده‌ی فیلم انجام دادیم، بطوری که حتی یک ریال از پول بیت‌المال در این فیلم هزینه نشده است و فیلم بطور مطلق متعلق به بخش خصوصی است. در ضمن فیلم به صورت تولید مشترک است، یعنی با دو موسسه خارجی در هزینه‌های هنگفت فیلم مشارکت صورت گرفته است که خود این برای سینمای ایران اتفاق مبارکی است.

اگر مؤسسات سرمایه‌گذاری خارجی در این فیلم مشارکت کردند به دو دلیل است: اول عشق و ارادت شرکای خارجی به مضمون عاشورا و بعد اعتماد به سینمای ملی ایران. حال وقتی این فیلم در اکران داخلی از پرده سینما پایین کشیده می‌شود همزمان کشورهایی که قرار بوده این فیلم در جشنواره‌های آن‌ها نمایش داده شود یا در سینماهایشان اکران شود هم نمایش فیلم به تعلیق در می‌آید. برای اینکه آن‌ها اعتمادشان را به قراردادهای مشترک با تهیه‌کننده فیلم «رستاخیز» از دست می‌دهند. قراردادهای مشترک این فیلم با سرمایه‌گذاران خارجی به مهر ارشاد مزین است و به تأیید وزارت خارجه رسیده است و این اتفاقات اعتماد متقابل را از بین می‌برد. این یک اتفاق فرهنگی است که به سادگی براساس یک دستور و با شتابزدگی در موردش تصمیم‌گیری می‌شود و بعد تبعات فرهنگی و حواشی آن پدید می‌آید.

آیا سینمای ایران ورشکسته است؟

معتقدم درآمدی در سینما وجود ندارد که بگوییم ورشکسته است. از نظر من سینمای ایران یک سینمای تجربی است. ما وقتی می‌توانیم سینمای ایران را حرفه‌ای و بعد اقتصاد آن را مولد بدانیم و بعد بر اثر تغییر شرایط آن را ورشکسته قلمداد کنیم که این سینما بتواند مبتنی بر مؤلفه‌های سینمای حرفه‌ای حرکت کند؛ یعنی در بخش سرمایه‌گذاری، نیروی انسانی و بازار بتواند مراودات طبیعی داشته باشد. وقتی چنین شرایطی نداریم و سینمای ایران با کنار رفتن دولت سقوط می‌کند، خیلی نمی‌تواند حرفه‌ای باشد که حالا بگوییم ورشکسته شده یا نشده است.

این سینما مبتنی بر دغدغه‌های فردی افراد شکل گرفته و بخشی از فیلمسازان و تهیه‌کنندگان در آن به صورت کاملا تجربی فعالیت می‌کنند. در عین حال که اصناف و انجمن‌های مختلف هم دارد، اما هنوز هم نتوانسته است به طور طبیعی از درون خود ارتزاق کند و در عرصه بین‌المللی از پشتوانه‌های حرفه‌ای برخوردار باشد.

هفته پیش محمدرضا شریفی‌نیا مهمان این برنامه بود و درباره‌ی وجود مواد مخدر در بین برخی اهالی سینما از او پرسیدیم که ایشان هم تأیید کرد؛ نظر شما در این باره چیست؟

من به خودم اجازه نمی‌دهم در مورد چنین مطلبی حرف بزنم. از نظر من چنین چیزی در سینما وجود ندارد. اگر هم وجود دارد حتماً باید آن را استتار کنیم و در درون خانواده آن را دنبال کنیم. سؤال این است که مگر جامعه ما در بخش‌هایی دچار این مسائل نیست؟ البته در کشور ما با این پشتوانه تاریخی و هویتی و اصول حاکم بر نظام اجتماعی قطعا وجود این مسائل ناپسند است ولی هر خانواده‌ای باید عیوب خود را در درون خود نقد و رفع و معالجه کند. اینکه در یک برنامه‌ی زنده در مورد هنرمندان سینما و سینمایی که از اطراف دچار فشارهای مختلف است و با زحمت، آبرو و حرمتی به دست آورده است و الگوی افراد است، آن‌هم از طرف کسی که به هر حال حرفش اثرگذار است، پسندیده نیست. من به آقای شریفی‌نیا و دوستان دیگری که این گونه فکر می‌کنند توصیه می‌کنم که بدون سرپوش گذاشتن بر عیوب، از محاسن بگویند و حمل بر صحت کنند و عیوب را با بزرگ‌منشی در داخل خانواده با اخلاق حسینی حل کنیم.

کار بعدی شما چه خواهد بود؟

مثل همه فیلمسازان آرزوهای زیادی دارم. هر چقدر هم که سن بالاتر می‌رود آرزوها هم بیشتر می‌شود. ایده‌های زیادی وجود دارد، اما نکته‌ای هست که با تأسف می‌گویم؛ این اولین فیلمی نیست که نمایش آن مشکل پیدا کرده است، اما تفاوتی با فیلم‌های دیگر دارد، نه از نظر حجم کار و هزینه‌هایش و سیمرغ‌هایی که در جشنواره فجر گرفته است، بلکه احساس می‌کنم تا زمانی که هویت من گروگان است و به‌ ناحق حبس شده است، به خودم اجازه نمی‌دهم دست به کار دیگری بزنم. قله‌ی اعتقادی من در فیلم «رستاخیز» متجلی شده و تا تکلیف آن معلوم نشود دست و دلم به کار دیگری نمی‌رود.

سینمای ایران بیش از همه به چه چیزی نیاز دارد؟

همدلی، هویت، توجه و مهربانی.